خدایا یا نوری بیفکن یا توری …
ماهی کوچکت از تاریکی این اقیانوس می ترسد !
نقش یک درخت خشک را در زندگی بازی میکنم، نمیدانم که باید چشم انتظار بهار باشم، یا هیزم شکن پیر...
دمشان گرم... منظورم لاک پشت هاست... انگار می دانند آخرش هیچی نیست، که هیچ عجله ای ندارند...
قدم زدن در پیاده رو، جای خالی تو را به رخم می کشد... برای همین همیشه دوست داشتم روی جدول ها راه بروم...!
قدم زدن در پیاده رو، جای خالی تو را به رخم می کشد... برای همین همیشه دوست داشتم روی جدول ها راه بروم...!
عاشق هم شدی مثل زلیخا سمج باش... آنقدررسوا بازی دربیارتاخداخودش پادرمیانی کند....
خودت می دانی که فقط
نوشتن حالت را بهتر می کند
و نـمی نویـسی!…
مثل وقت هایی که می دانی فقط
از خانه در آمدن حالت را بهتر می کند
و خانـه می مـانی!…
یا مثل وقت هایی که می دانی
فقط از تخت بیرون آمدن حالت را بهتر می کند
و در تخـت می مـانی!…
نه که نخواهی بهتر شوی
فقط نمی توانی…
همیـن…